- فاقد اهمیت -🦖🦖🦖
نیازمند استراحت ... فرار از درس ... فرار از مدرسه .... فرار از زندگی ام !
کل روزام حتی روزای تعطیلم میره برا همین کتابای فاکی ☠ کاش حداقل علاقه ای داشتم ... کاش هدفی داشتم که برا اون تلاش میکردم ...
مفاعلین مفاعیلن مفاعلین مفاعییییی
فعلاتن فعلاتن فعل
وای از اختیارات شاعری متنفرمممم ! چه مرگشون میشه مثل ادم شعر بگنننن !
چتون میشه وزن شعراتونو درست دربیارین بی شعورااااا
فاقتیتیتیتیتستخس
از یکشنبه ها متنفرممم متنفرممم سه تا درس اختصاصی رو گذاشتن تو یروز :)
من یکشنبه این هفته رسما پاره خواهم شد :))))
فنون پرسشه ، تاریخ دو درس امتحانه ، جغرافیا پرسشه و البته کنفرانس تاریخ هم در کنارش دارم عالیهههههههه 🦖🦖🦖
دلم میخواد بخوابممم ، چهارتا فصل فیلم موردعلاقمو از اول ببینم ، یه عالمه خوراکی بخورمممم و تا جایی که شنواییم رو از دست بدم اهنگ گوش بدمممم
خدااااااا پس کی تموم میشهههه
وای من اگه کنکور دادم و قبول نشدم یسال پشت کنکور نمیمونمااااا
هر کوفتی بود میرممم🦖 فاقد اهمیتتتتت 🦖
هقخقخیخقتخقخقخقخیت هوف ... یذره اروم شدم !
꒷꒦꒷⏝꒷🤍꒷⏝꒷꒦꒷
🍷بعدا اضافه کرد : اقا میخواستم اینو هم تعریف کنم
چند روز پیش من دلم درد میکرد رفتم تو حیاط دستشویی(لازمه بگم پریود شده بودم؟)بعد که اومدم بیرون و خواستم برم داخلدیدم یه ملخ به اندازه یه بند انگشت ( خیلی بزرگ بوددد 😭😭😭)روی در خونمونه ! و من بشدت از ملخ میترسم چون میپره ㅠㅠمن حدود نیم ساعت از ترس این ملخه تو حیاط بودم تا اینکه خواهرم اومد ، بهش گفتم بره در پایین رو باز کنه تا من از اونجا بیام :" اخه اتاق من یه در داره که تو حیاط باز میشه ولی چون وسیله جلوش بود نتونستیم بازش کنیمممم 😂😭 و من واقعا درد داشتم و همش اه و ناله میکردم ☠، از بیچارگی یه چوب بلند برداشتم تا بزنم به ملخه که بره ولی نمیرفتتتت اخرش مامانم از خواب بیدار شد بعد تا اومد ملخه رو بزنه ملخه پریددد ! منم زدم زیر گریه و دیویدم ! انقد گریه کردم که حواسم نبود و نزدیک بود رو خرگوشم پا بزارم !!! 😭🤣😭 خیلی سم و ترسناک بودددد🤣😭☠🍷