🌈اینجا وب دبی جذابتونه 🌈

Mina
THE BOYZ   빵❤ 큐
THE BOYZ 빵❤ 큐 چهارشنبه, ۸ شهریور ۱۴۰۲، ۰۲:۳۰ ب.ظ

Somewhere only we know

I walked across an empty land
من توی یه زمین خالی قدم گذاشتم
I knew the pathway like the back of my hand
مسیر رو مثل کف دستم می شناختم
I felt the earth beneath my feet
 زمین رو زیر پاهام حس کردم
Sat by the river and it made me complete
کنار رود نشستم و این منو کامل کرد
Oh, simple thing, where have you gone?
اوه ،چیزهای ساده ، کجا رفتید؟
I'm getting old, and I need something to rely on
من دارم پیر میشم و به یه تکیه گاه نیاز دارم
So, tell me when you're gonna let me in
پس بهم بگو کی منو در جریان میذاری؟
I'm getting tired, and I need somewhere to begin
من دارم خسته میشم و باید از یه جا شروع کنم


I came across a fallen tree
به کنار یک درخت افتاده رسیدم
I felt the branches of it looking at me
حس کردم که شاخه های درخت دارند به من نگاه می کنن
Is this the place we used to love?
این همون جاییه که ما قبلا دوست داشتیم؟
Is this the place that I've been dreaming of?
این همون جاییه که خوابِ بودن توی اون رو می‌دیدم؟
Oh, simple thing, where have you gone?
اوه ،چیزهای ساده ، کجا رفتید؟
I'm getting old, and I need something to rely on
من دارم پیر میشم و به یه تکیه گاه نیاز دارم
So, tell me when you're gonna let me in
پس بهم بگو کی منو در جریان میذاری؟
I'm getting tired, and I need somewhere to begin
من دارم خسته میشم و باید از یه جا شروع کنم
And if you have a minute, why don't we go
و اگر یه دقیقه وقت داری چرا نریم؟
Talk about it somewhere only we know?
در مورد جایی صحبت کنیم که فقط خودمون میشناسیم
This could be the end of everything
این می تونه پایان همه چی باشه
So, why don't we go somewhere only we know?
پس چرا نریم ، جایی که فقط ما می شناسیم؟
Somewhere only we know
جایی که فقط ما می شناسیم
Oh, simple thing, where have you gone?
اوه ، چیزهای ساده ، کجا رفتید؟
I'm getting old, and I need something to rely on
من دارم پیر میشم و به یه تکیه گاه نیاز دارم
So, tell me when you're gonna let me in
پس بهم بگو کی منو در جریان میذاری؟
I'm getting tired, and I need somewhere to begin
من دارم خسته میشم و باید از یه جا شروع کنم
And if you have a minute, why don't we go
و اگر یه دقیقه وقت داری چرا نریم؟
Talk about it somewhere only we know?
در مورد جایی صحبت کنیم که فقط خودمون میشناسیم
This could be the end of everything
این می تونه پایان همه چی باشه
So, why don't we go?
پس چرا نریم
So, why don't we go?
پس چرا نریم
Ooh, oh-oh
Ah, oh

This could be the end of everything
این می تونه پایان همه چی باشه
So, why don't we go somewhere only we know?
پس چرا نریم ، جایی که فقط ما می شناسیم
Somewhere only we know
جایی که فقط ما می شناسیم
Somewhere only we know
جایی که فقط ما می شناسیم

+ قشنگه ") 

𝘝𝘪 ‌‌‌‌‌‌ 𝙢𝙚𝙡𝙞𝙗𝙚𝙡𝙡 ‌‌ کیپاپر اوتاکو 𝘛𝘪𝘯 ‌‌ THE BOYZ   빵❤ 큐
Last Comments :
۵ عدد دیدگاه تا کنون ثبت شده است
  • 𝘝𝘪 ‌‌‌‌‌‌
    ۸ شهریور ۰۲، ۱۴:۴۲
    𝘝𝘪 ‌‌‌‌‌‌
    وای این اهنگی که ترند بود،اشکمو درمیاره شنیدنش=)
  • THE BOYZ 빵❤ 큐
    ۹ شهریور ۰۲، ۱۱:۲۲
    THE BOYZ   빵❤ 큐
    ++ 
    همیشه حس خاصی میده بهم 
  • 𝙢𝙚𝙡𝙞𝙗𝙚𝙡𝙡 ‌‌
    ۸ شهریور ۰۲، ۱۵:۰۱
    𝙢𝙚𝙡𝙞𝙗𝙚𝙡𝙡 ‌‌
    سامور اونلی وی نو یه چیز دیگست.
  • THE BOYZ 빵❤ 큐
    ۹ شهریور ۰۲، ۱۱:۲۲
    THE BOYZ   빵❤ 큐
    هومممم یه حس آشنایی میده :") 
  • کیپاپر اوتاکو
    ۱۹ شهریور ۰۲، ۰۴:۳۹
    کیپاپر اوتاکو
    میگم اگه هستی بهتت نیاز دارم
  • THE BOYZ 빵❤ 큐
    ۲۲ شهریور ۰۲، ۰۱:۱۲
    THE BOYZ   빵❤ 큐
    در خدمتمممممم !
  • 𝘛𝘪𝘯 ‌‌
    ۱۹ شهریور ۰۲، ۱۸:۰۵
    𝘛𝘪𝘯 ‌‌
    پشمام ۱۹ شهریوره؟=))
  • THE BOYZ 빵❤ 큐
    ۲۲ شهریور ۰۲، ۰۱:۳۵
    THE BOYZ   빵❤ 큐
    پشمات اونجایی میریزه که میفهمی مدرسه از رگ گردن به تو نزدیکتره -اشک 
    + و مینا سال آخرشههه هاهاها فاینالی ، از یه بدبختی میام بیرون میرم تو یه بدبختی دیگهههه ...‌ 
  • THE BOYZ 빵❤ 큐
    ۵ فروردين ۰۳، ۰۳:۱۹
    THE BOYZ   빵❤ 큐
    سلام ، مینا صحبت میکنه .
    اول از همه متاسفم بخاطر کامنت هایی که جواب ندادم و همینطور نبودم تو این مدت .
    میخواستم اینو بگم که دیگه قرار نیس اینجا برگردم .
    به طرز مزخرفی حالم از این وب و این فضا بهم میخوره و خودمم نمیدونم چرا .
    اینو به عنوان یه خداحافظی در نظر بگیرید .. البته اگه کسی هنوز به اینجا سر میزنه . متاسفم اگه قلب کسی رو شکوندم یا کاری کردم که ناراحتتون کرده ... این وب رو با هدف فن گرلی کردن و مسخره بازی زدم ولی جوری که کم کم گذشت رسید به چسناله و چرت و پرت گفتنای من و کلا اون وایب خوبی که وبم میداد رو نابود کرد ... فکر میکردم میتونم مثل قبل باشم ، واقعا تلاش کردم که جو سابق رو برگردونم ولی نشد .. پس بازم فرار کردم ...
    اگه بخوام از حالم بگم ... خوبم ... دیگه افسرده نیستم ، چسناله نمیکنم و ...
    خب فکر کنم کافی باشه
    متاسفم از همه کسایی که یه زمانی با هم حرف میزدیم و دوست بودیم ... لطفا منو ببخشید ... مخصوصا اونایی که صمیمی بودیم :"
    متاسفم 3>
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Made By Farhan TempNO.7